وقتی از ساز تار صحبت میشود، نام استاد جلیل شهناز برای هر کسی که آشنایی حداقلی با موسیقی ایرانی دارد، تداعی میشود. هنرمندی که به دلیل استعداد فراوان و خارقالعادهاش در همان سنین جوانی از نوازندگان خوب اصفهان محسوب میشد. شهناز در اصفهان و در یک خانواده هنرمند و دوستدار موسیقی متولد شد. شعبانخان پدر استاد شهناز، ساز اختصاصیاش تار بود، که البته سهتار و سنتور هم مینواخت. جلیل شهناز که جزو هنرمندان بداههنواز و بهنام این سرزمین است، هرگز مدرس نبوده، البته هنرجویان بسیاری بهصورت غیرمستقیم از هنر این استاد بهرهمند میشدند. این هنرمند گرانقدر در طول دوران حرفهای خود با بزرگان موسیقی این کشور از جمله پرویز یاحقی، همایون خرم، حسن کسایی، تاج اصفهانی، اکبر گلپایگانی، محمدرضا شجریان و … همکاری داشته است. استاد شهناز در سال ۱۳۸۳ بهعنوان چهره ماندگار هنر و موسیقی برگزیده شد و در ۲۷ خرداد سال ۱۳۹۲ درگذشت. تأثیر نوازندگی این هنرمند بزرگ در موسیقی چنان بود که نوازندگان و خوانندگان بسیاری از دست رفتن این هنرمند را ضربه و خلأ بزرگی برای موسیقی ایرانی دانستند.
از دست رفتن آخرین فرد از نسل غولهای موسیقی
استاد حسن کسایی نوازنده نی، که آثار مشترک بسیاری با شهناز دارد در وصف نوازندگی او چنین گفته است: «قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارقالعاده است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده است.» داریوش پیرنیاکان، نوازنده تار و پژوهشگر موسیقی با اعلام اینکه جلیل شهناز استاد مبرز بداههنوازی است، شیوه خاص تارنوازیاش را امضای کاری او میداند. اما استاد محمدرضا شجریان درباره جلیل شهناز چنین گفت: «ساز شهناز در من زندگی میکند و من با ساز شهناز زندگی میکنم. من تنها خوانندهای هستم که خودم را شاگرد جلیل شهناز میدانم.» و شهرام ناظری در غم از دست دادن شهناز اینگونه ناراحتیاش را نشان داد: «آخرین فرد از نسل غولهای موسیقی از دست رفت.» اینجاست که باید به هنر پنجههای شعبدهباز جلیل شهناز ادای احترام کرد و گفت:
خشک سیمی، خشک چوبی، خشک پوست / از کجا میآید این آوای دوست
کیوان ساکت؛ نوازنده تار
دردانه موسیقی ایران
کیوان ساکت، نوازنده برجسته تار و سهتار در وصف نوازندگی و هنر این هنرمند فقید به خبرنگار ایرناپلاس چنین گفت: بدون شک نام استاد شهناز و صدای ساز ایشان در حافظه عاطفی و تاریخی موسیقی مردمان این سرزمین برای همیشه جاودانه خواهد ماند. ساز شهناز در طول بیش از شش یا هفت دهه آرامبخش دلهای خسته و جانهای درد کشیده مردمان این سرزمین بوده است. ساز شهناز بیانگر دردها و شادیها و غمهای این دیار از دیرباز تا کنون بوده است. آنچه در ساز شهناز بیش از هر چیز دیگری جلوه میکند، نوع نواختن مضراب، رنگ صدای ساز و جملهبندی ویژهای است که نواختههای ایشان را از دیگر همعصران خود کاملاً جدا میسازد. مضرابهای شفاف و رسا و در عین حال مغزدار و عمیق، جملههای دارای استحکام و دارای مبتدا و خبر متنوع که کاملاً شنونده را مجذوب خود میکند، از ویژگیهای نوازندگی ایشان است. شهناز امروزه یکی از چند چهره برجسته و ممتاز تارنوازی ایران است و نهتنها در میان میانسالان، بلکه در بین جوانان هم علاقهمندان فراوانی دارد. بسیاری از شیوه ایشان برای نوازندگی استفاده میکنند و از آنچه ایشان نواختهاند الهام میگیرند که بتوانند ساز خود را هر چه بیشتر پر بار و پرمحتوا کنند. به هر حال، شهناز دردانه موسیقی ایران بود که متأسفانه از دستش دادیم.
صدا ندارِد
این آهنگساز در پاسخ به این پرسش که آیا با استاد شهناز خاطره مشترکی دارند یا خیر، عنوان کرد: خاطراتی با ایشان دارم؛ گاهگاهی به مناسبتی شرف حضور مییافتم. به یاد دارم که وقتی با استاد شهناز صحبت میکردیم و ایشان از یک سازنده سازی نام بردند که اصفهانی و همشهری استاد بود و الان هم فوت شده. میگفتند که ساز ایشان را دیدهای که بهتازگی ساخته است؟ گفتم بله دیدم. گفتند یک تار برای من ساخته عین تار یحیی است. خیلی زیبا و خوشدست است. گفتم استاد صدای ساز چطور است؟ با همان لهجه شیرین اصفهانی گفتند، صدا ندارِد آقا صدا ندارِد.
گفتوگو از هنگامه ملکی
نظر شما